مهمان دل

Monday, February 06, 2006

اولین دیدار

کوچولو دیدمت!
دیروز روی مانیتور سونوگرافی دیدمت.چقدر فسقلی هستی! هنوز حتی 4 سانت هم نشده ای.قلبت ضربان خوشگلی داشت.اولین نوار قلبت رو هم گرفتیم.هم چیز خوب و قشنگ و طبیعیه جز اینکه یه عفونتی توی بدن من وجود داره که نمی دونیم مال کجاست.دکتر پیشنهاد کشت ادرار داده.ازش پرسیدم فرضا اگه عفونت ثابت بشه که من نمی تونم آنتی بیوتیک بخورم اما دکتر گفت اگه عفونت داشته باشی و آنتی بیوتیک نخوری وارد خونت می شه و خطرش برای بچه بیشتره.خلاصه که هنوز واسه داشتن یه خیال راحت کار داریم.
خیال راحت؟ با این اوضاع سیاسی اجتماعی این روزهامون توقع خیال راحت داشتن زیادیه.کوچولو الان پرونده هسته ای مون رفته شورای امنیت و ما در آستانه تحریمیم و تحریم یعنی اینکه بابا باید بره سماق بمکه.شبها تو خواب می بینم که تاسیسات هسته ای مون مورد حمله قرار گرفته و من همین جور دارم کنسرو و برنج و حبوبات توی انبار می چپونم.از جنگ می ترسم.از تحریم می ترسم.از جیره بندی می ترسم.از نا امنی بیشتر از این می ترسم.از بیکاری و بی پولی می ترسم.از توی صف وایستادن واسه یه تیکه گوشت یخی گندیده می ترسم.از اینکه شیر و پوشک و دارو پیدا نشه می ترسم.از زلزله می ترسم.از آلودگی هوا می ترسم...گاهی وقتا از دنیایی که دارم بهت هدیه می کنم شرم می کنم.دوست داشتم همه خوشی ها و امکانات دنیا رو به پای تو و نسترن می ریختم.شرمنده ام مادر...

... at 6:11 AM